آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام شعبان علی قاسمی از شهدای دانش آموز شهرستان بابل می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : علی جان
تاریخ تولد : 1345/06/08
تاریخ شهادت : 1362/06/22
محل تولد : بابل
گلزار شهدای معتمدی بابل
نحوه شهادت : اصابت تیر مستقیم به گردن و گوش و پا
محل شهادت : باغ شیخ عثمان (سروآباد)
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.
جعبه مهمات
بايگاني
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- آذر ۱۳۹۵ (۴)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲)
آخرين مطالب
- ۲۱ مهر ۹۶ ، ۱۲:۰۵ وصیت نامه و زندگی نامه شهید
- ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۸:۵۶ تصاویر شهید شعبانعلی قاسمی
- ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۳ مصاحبه ها و خاطرات شهید شعبانعلی قاسمی
- ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۸:۳۱ دست نوشت وصیتنامه و زندگی نامه
- ۲۳ آذر ۹۵ ، ۱۸:۰۰ مشخصات شهید شعبانعلی قاسمی
- ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۸ نامه شهید به شهید
- ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۰۰:۲۵ وصیت نامه
جهت مشاهده و دریافت صفحات روی آنها کلیک نمائید ...
جهت مشاهده و دریافت صفحات روی آنها کلیک نمائید ...
جهت مشاهده و دریافت صفحات روی آنها کلیک نمائید ...
جهت مشاهده و دریافت صفحات روی آنها کلیک نمائید ...
لینک سایت جنگ و درنگ
این متن نامه شهید شعبانعلی قاسمی به شهید مرتضی قربان زاده میباشد شهید قاسمی
در سال ۱۳۴۵ در روستای «داود کلاه دشت سر» و اقع در بخش مرکزی شهرستان آمل دیده به
جهان گشود. تحصیلات دوره ابتدایی را در زادگاه خود پشت سر نهاد و تحصیلات دوره
راهنمایی را در آمل گذراند. پس از آن برای ادامه تحصیل به حوزه علیمه شهرستان بهشهر
رفت و بعد به حوزه شهرستان نکاء رفت (مدرسه امام جعفر صادق -علیه السلام- ) اما پس
از مدتی به علت دوری راه و نداشتن تمکن مالی وارد شهرستان آمل «حوزه علمیه مسجد
جامع آمل» شد. او آن چنان به حوزه و فراگیری علوم دینی عشق می ورزید که مدارج علمی
را خیلی زوتر از حد انتظار کسب نمود و همیشه در حوزه به عنوان یکی از طلبه های زبده
و با استعداد مورد لطف و محبت اساتید قرار می گرفت.
ایشان به حدی آراسته به
فضایل اخلاقی بودند که دیگران شیفته او می شدند. از معصیت و گناه به خصوص غیبت به
حدی بیزار بود که گاهی بر سر غیبت کننده داد می زد. او عاشق درس و علوم نبوی بود و
می گفت: نجات انسان در چنگ زدن به علوم دینی و ذوب گردیدن در عشق اهلبیت -علیهم
السلام- می باشد.
با اوج گیری جنگ تحمیلی درس را رها کرد و به سوی جبهه ها
شتافت. پا در رکاب دلباختگان نهاد. بیشتر اوقات عمرش را در جبهه ها گذراند. عاشق
بود و عشق درونی اش غوغایی در او به پا کرده بود. آن چنان سرمست حضور بود که با چند
بار حضورش در جبهه دلش هر لحظه عاشق تر و تپنده تر برای دیدار می شد.
هم نوا با
زمزمه فرشتگان و در دیار خوبان، آیینه داری می کرد. رفت تا لذت زیستن با پاکان
سروقامت را در وسعت سینه خود به خویش تقدیم نماید. دست های سبز بلندش را به آسمان
گره می زد و تازیانه دعا را بر قامت شب می نواخت تا در تاختن یکه تاز و سرافراز
باشد.
او با حضوری شایسته به نبرد می ایستاد و سرانجام در شامگاه روز ۱۹/ ۲/
۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی اندیمشک (شرهانی)، جان را مخلصانه به جان آفرین تسلیم نمود
و چه خوش پرواز نمود این کبوتر صحرای عشق و شجاعت را برای همیشه به یادگار گذاشت.
«روحش شاد و راهش پررهرو باد» شهید قربان زاده نیز متولد شهرستان آمل در سال ۱۳۳۸
است. تاریخ شهادت ۱۷/۰۹/۱۳۵۹ و محل شهادت او محور آبادان ماهشهر می باشد. قسمتی از
وصیتنامه شهید مرتضی قربان زاده بدین شرح است : شهادت را که انتخاب نموده ام بهترین
راهی بود که در این مدت از زندگیم انتخاب کرده ام مدتها بود که دنبال چنین راهی می
گشتم که
به سعادت ختم شود و آن نبرد با کفار برای خدا و رضایت اوست همه ما برای
هدفی به اینجا آمده ایم و باید به هدف و مقصود خودمان برسیم بر روی سنگ قبرم
ننویسید ناکام چون من با هدفی بزرگ و مقدس از این جهان رخت بر بسته ام و آن جهاد در
راه خداست .
مریم قربانزاده هراز نیوز
1. پیامی برای مردم شهید پرور و رزمندگان اسلام دارم که هیشه حامی رهبر و روحانیت بوده و کاری نکنید که قلب تپنده امام را خدا نکرده به درد آورید، مواظب باشید که مانند اهل کوفه نباشید، شما امروز بت شکن و راه گشا دارید. امروز هر مادر و خواهری که اشکی در چهره هشان جاریست مادران و خواهرن من هستند. من خانواده ای به وسعت ایران، بلکه به وسعت جهان دارم و خانه من، سنگر من است.
2. ای مؤمنی که مرا با دستهای آلوده به خون، با لباس رزم و با بدن سر جدا به خاک می سپاری. قسم، قسم به آن خونی که داده ام، برخیز و با مشتهای گره کرده بر دهان ابر جنایتکاران بزنید. فردا نوبت توست و مسئولیت شما، پاسداری از خون شهیدان است.
3. ای مادر و ای پدر عزیزم! امیدوارم که شما از مرگ من غمگین و ناراحت نباشید و همچنان در خط امام و روحانیت باشید و این را بدانید که من در این راه که راه امام حسین (ع) است، سعادتمندم، زیرا این راه، راه حق است.
4. مادرم! ناراحت نباشید، زیرا مرگ حق است وهمه باید این راه را بروند، پس چه بهتر این مرگ در راه خدا و به فرمان امام برای دفاع از حیثیت اسلامی و انسانی شما باشد.
5. ای خواهرانم! شما رسالت زینب (س) را بردوش گیرید و راه شهیدان را ادامه دهید و مثل زینب (س) شجاع و دلیر باشید و حجاب اسلامی را رعایت فرمایید و با تمام قدرت با گروهکها مقابله کنید و تمام فتنه هایشان را از بین ببرید